روزهای آخر سال به خودی خود روزهای شلوغ و پركار و بعضی اوقات پر دغدغه هستند؛ روزهایی كه عجلهها بیشتر میشوند و رفتوآمدها سریعتر. روزهایی كه آرامش كمتر است و همه در پی تمام كردن كارهای نیمهتمام.
از گذشتههای دور معتقد بودم اگر در چنین روزهایی بتوانی به آنها كه گرفتارند، به آنها كه كلاف زندگیشان طوری و به دلیلی در هم پیچیده، به آنها كه گویی در تاریكی به دنبال كورسوی نوری میگردند، كمكی بكنی و دستی بگیری، كاری بزرگ كردهای. كاری كارستان كه قدرش را آنهایی میدانند كه در چنین گردابهایی گرفتار شده باشند؛ وگرنه آنها كه در ساحل امن زندگی به تماشای افق نشستهاند، از حال اینان چه دانند؟!